دسته: یادداشت

آن آخوند جیغو در باره «دانشگاه» شکر پراکنی هایی کرده است که حرف های او مرا به یاد شعری از فرخی یزدی انداخت که می گوید: «خواهی ار توضیح عالَم ای رفیق هموطن، گوش خود بگشا و توضیحات آن بشنو ز من. تا نگویی علم باشد منحصر در «لا» و...

مرگ او در جایی منتشر نشده است و فقط به خاطر سنی که داشت، من از او با عنوان شادروان یاد می کنم. استاد فلسفه بود در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران. سال اول دانشجوی کلاس درسش بودم، ولی سال دوم، به دلخواه و به صورت مستمع آزاد در کلاسش حاضر...

ز اشک و آه مردم بوی خون آید که آهن را / دهی گر آب و آتش دشنه و پولاد میگردد ز بیداد فزون آهنگری گمنام و زحمتکش / عَلَمدار عَلَم چون کاوه ی حداد می گردد. فرخی یزدی به یاد پیوسته جاوید نوید افکاری

توجه: در روز های اخیر کسانی با من تماس می گیرند و اظهار می دارند، بعضی از صفحاتی که قبلاً در وبلاگ من بوده است، حالا دسترسی به آن ها امکان ندارد.          با عرض پوزش، به اطلاع می رساند که بسیاری از این مقاله ها چندین ...

مطالبی که قبلاً در وبلاگ های دیگرم به زبان فارسی منتشر شده است، به تدریج، به این وبلاگ منتقل می شود. https://rpnuri.com

ضرب المثلی عامیانه ی کرمانی می گوید: «لب بون اومدی قالیچه تکوندی / قالیچه ات گرد نداشت خودتو نموندی». بون = بام / تکوندی = تکاندی / نموندی = نمایاندی. این مثل در باره کسانی بر زبان می آید که قصد خود نمایی دارند و یا بدون داشتن چیزی در...