کمال الملک و موضوع کشیدن تابلو (پرتره) رضا شاه
سال گذشته مطلبی در وبلاگ خودم درباره ی «کمال الملک» منتشر کردم که می بینم مورد تَوَجُّه بسیاری از خوانندگان عزیز قرار گرفته است. کسانی که در ایران هستند می توانند تابلو های او را در کاخ گلستان، موزه ی مردم شناسی و حتی کتابخانه ی ملی ملاحظه کنند (البته اگر تا به حال ملاخور نشده باشند). من در آن مطلب نوشتم:
یادم می آید که سال ها پیش از این و «در آن مدّت که ما را وقت خوش بود»، مَجلّه ی هنر و مردم – از انتشارات وزارت فرهنگ و هنر – یک شماره ی کامل خود را به زندگی و آثار کمال الملک اختصاص داد و در واقع ویژه نامه ای درباره ی او منتشر
ساخت.
کمال الملک زندگی خود را در کمال فقر و نداری به پایان برد. تا جایی که روزی به خاطر قرض کردن یک تومان، عبایش را گرو می گذارد تا بتواند شامی برای خوردن تهیّه کند. چه نیکو گفته است آن شاعر گمنام که: «خوشنویسی به خطه ی ایران، عاقبت سرشکستگی باشد / بعد چل سال زحمت بسیار ثمر آن گرسنگی باشد».
ولی آیا هرگز فکر کرده اید و یا در جایی خوانده اید که کمال الملک برای تامین مخارج زندگی اش، پرتره و یا تابلویی از رضا شاه کشیده باشد؟! البته به او پیشنهاد انجام چنان کاری را کرده بودند ولی او پاسخ داده بود: «آخه چطور بکشم؟ من نان و نمک آن خاندان را خورده ام». منظور او از آن خاندان، «قاجاریه » بود و هرگز تابلویی از رضا شاه نکشید.