برنامه ی شادی و امید
در آن سال های دور و دراز، برنامه های رادیو ایران، همه روزه رأس ساعت شش بامداد با پخش قسمتی از والس «دانوب آبی» اثر یوهان اشتراوس شروع می شد (که شما هم آن را برگرفته از یوتیوب در زیر همین یاد داشت می توانید ببینید و بشنوید). آنگاه برنامه های رادیو با نیایش بامدادی و به دنبال آن، با پخش اشعاری حماسی و یا مذهبی با ضرب مرشد عباس شیر خدا ادامه پیدا می کرد.
در ساعت شش و سی دقیقه هر روز، برنامه ای پخش می شد، به نام «شادی و امید». مجری برنامه شادروان تقی روحانی بود که با آن صدای رسای مخصوص به خود، مطالبی را در باره ی انسان های خود ساخته و یا کسانی که به هر دلیلی با سختی، پشتکار، کوشش و امید به آینده زندگی کرده بودند، در جلو میکروفون می خواند. پس از هر سه و یا چهار دقیقه گفتار ترانه ای هم با صدای یکی از خوانندگان پخش می شد.
این دژخیمان، پس از سوار شدن بر الاغ قدرت در ایران نه فقط سربازان ما را سلاخی کردند، بلکه با بی رحمی زبان تقی روحانی را هم بریدند و آن خدا بیامرز یکی دو ماه پیش؛ «زبان بریده» به دیار باقی بار رحلت بست. سرنوشت مرحوم سید جواد ذبیحی از سرنوشت تقی روحانی هم دردناک تر بود. فقط شانسی که ذبیحی آورد، این بود که مجبور نشد سال ها مثل تقی روحانی با زبان بریده زندگی کند.
جز این دژخیمان دَدْمَنش، و قبایل وحشی هیچکس سربازان خود و گوینده ی رادیو را (که کارمندی بیش نیست) قصابی نمی کند.
برنامه ی «شادی و امید» همیشه با قطعه موسیقی زیر آغاز می شد و رأس ساعت هفت بامداد با نوای همان موسیقی به پایان می رسید.
سازنده ی آهنگ آرم برنامه ی «شادی و امید» مرحوم حسن کسائی است ولی با زخمه های استادانه ی تار استاد فرهنگ شریف ضبط شده بود.
این قطعه موسیقی دل انگیز را، به همه ی جوانان و علاقمندان که در نهایت سختی برای داشتن آینده ای بهتر تلاش می کنند، ارمغان می دارم.
پیوسته ایام به کام، دل تان شاد و لب تان خندان باد.