یک رباعی نغز از شاعر افغان شادروان استاد خلیل الله خلیلی
نفر وسط شادروان خلیلی
من سعادت مصاحبت شادروان خلیلی را دو، سه بار در کنگره های ایران شناسی داشته ام. کسانی هم مانند استاد فراموش ناشدنی ام محسن صادقیان خواننده ی وفادار مَجلّه ی «یغما» بوده باشند، حتماً بار ها از خواندن قطعاتی از اشعار رسای آن شاعر نامیرا که در مَجلّه ی مزبور منتشر می شد، لذّت برده اند.
در افغانستان، بر خلاف ایران، دسترسی به سایت های اینترنتی آسان تر است و گمان نمی کنم، برای وارد شدن به اینترنت، در آن کشور به فیلتر شکن نیاز باشد.
ولی چشمتان روز بد نبیند، کافی است که اسم یک نفر افغانی با نام و نشان را وارد اینترنت بکنید و ببینید که چه لاطائلاتی در باره ی آن شخص منتشر نکرده و نمی کنند.
و من چقدر متاثر و متأسّف شدم وقتی که در وبلاگ یک دوست محترم افغان خواندم که از استاد خلیلی با عنوان «مزدور ساواک» یاد کرده بود.
مقبره اش در مُحَوَّطِه ی دانشگاه کابل و در کنار آرامگاه سید جمال الدّین اسد آبادی است.
یکی از رباعی های معروف آن زنده یاد را پایان بخش این یادداشت مختصر می کنم.
«سرمایه ی عیش، صحبت یاران است،
دشواری مرگ، دوری ایشان است؛
چون در دل خاک نیز یاران جمعند،
پس زندگی و مرگ به ما یکسان است.»