یاد بود یک روستایی اهل اسپانیا

پاکو را خود کشيش می يان (Millán( در همين کليسا غسل تعميد دادهو بر گهوارهء او دعای خير خوانده بود .بعد ها که پاکو بزرگتر شد ٬کشيشمی يان بود که مراسم عروسی او را در همين کليسا برگزار کرد .و هم اوبود ٬بی آنکه خودش بخواهد ٬پاکو را لو داد...