«من آنم که در پای خوکان نریزم / مر این گوهری دُرّ لفظ دری را» ناصر خسرو قبادیانی
«من آنم که در پای خوکان نریزم / مر این گوهری دُرّ لفظ دری را» ناصر خسرو قبادیانی
“No soy yo, quien brinde las preciadas perlas de la lengua persa a los cerdos”, Naser Khosrow (poeta persa del siglo 11)
دوستی از ایران به من اطّلاع داده است که هالویی نوشته های مرا از اینترنت پیاده کرده است و به دانشجویانی که رساله ی خود را می نویسند و یا کار تحقیقاتی انجام می دهند، می فروشد.
تا کنون – من چیزی برای کسب مال و ثروت (به زبان فارسی) – بر روی کاغذ نیاورده ام. اگر دانشجویان عزیز پرسشی داشته و یا نیاز به توضیحات خاصی در ارتباط با کار های تحصیلی و دانشگاهی خود دارند، به جای مراجعه به آن افراد بی شرم، مستقیماً با من تماس بگیرند. همانطوری که تا کنون بسیاری تماس گرفته اند و من هم با کمال میل از ارائه ی هر گونه خدمتی که از دستم بر آمده، مضایقه نکرده ام و هرگز نخواهم کرد.
کسانی هم بار ها از من پرسیده و می پرسند، که چرا نسبت به چاپ کتاب هایم در ایران اقدام نمی کنم؟! و این است پاسخ من:
نخست اینکه به قول ابوالفضل بیهقی (در داستان بردار شدن حسنک وزیر) که با صدای استاد بزرگوار محمود دولت آبادی می شنوید:
وانگهی من کسی را در ایران ندارم که به او وکالت بدهم تا برای عقد قرار داد با ناشر و یا ناشرانی، به نیابت از من اقدام کند. و اگر هم می داشتم، اجازه نمی دادم عده ای جاهل در نوشته های من موش دوانی کنند. مگر من والاتر از صادق هدایت، و یا همین استاد عالیقدر – محمود دولت آبادی – هستم، که اجازه ی انتشار آثار آنان را نمی دهند، چه رسد به نوشته های ناقابل من.
فقط در تألیف فرهنگ بزرگ اسپانیایی به فارسی، من سیزده سال عمر صرف کرده ام، حالا آن را بدهم به دست شاباجی خانم و حاج عبدالغنی روغنی تا بررسی و وارسی کنند و بعد از چندین سال، اجازه انتشار بدهند و یا ندهند.
همانطوری که در سایت شخصی من (قسمت فرهنگ ها) که نمونه هایی از فرهنگ های مختلف خودم را قرار داده ام ملاحظه می کنید فقط حروف A,B,C دو هزار و چهارصد صفحه است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
و در باره ی دنباله ی زندگینامه ی خودم، این نکته را اضافه کنم که به زودی و در قالب گفتار رادیویی، به انضمام سلسله مقاله هایی زیر عنوان «به یاد رفتگان و زنده یادان» تقدیم شما خوانندگان و شنوندگان عزیز خواهد شد.